۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۰
سیاست خارجی ترکیه در پساانتخابات

احسان ابطحی - دبیر سرویس سیاست و دیپلماسی فردای اقتصاد

انتخابات سرنوشت‌ساز ریاست‌جمهوری ترکیه قرار است فردا، یکشنبه، برگزار شود. اگرچه نظرسنجی‌های انجام شده حکایت از پیشتازی کمال قلیچدار اوغلو، نامزد ائتلاف احزاب شش‌گانه اپوزیسیون در رقابت با رجب طیب اردوغان دارد، اما با توجه به پیچیدگی‌های جوامع امروزی و تجربه‌های انتخابات در برخی کشورها، همچنان نمی‌توان پیروزی قلیچدار اوغلو را قطعی دانست.

اما پرسشی کلیدی و مهمی که ذهن افکار عمومی و به خصوص نخبگان ایرانی را به خود مشغول کرده‌ این است که پیروزی هرکدام از دو نامزد اصلی انتخابات ترکیه، کشوری که از منظر ژئوپولیتیک در منطقه‌ای بسیار حساس و استراتژیک قرار داد، فراتر از تحولات داخلی، چه تاثیری بر جهت‌گیری‌های دیپلماتیک این کشور خواهد داشت؟

برای پاسخ به این پرسش باید آینده دیپلماسی آنکارا را در دو سناریوی پیروزی اردوغان یا رقیبش بررسی کرد.

برای تحلیل سیاست‌ خارجی ترکیه در صورت پیروزی اردوغان، بهترین راه مراجعه به کارنامه دو دهه حکمرانی او بر این کشور است. تاریخ ۲۰ سال گذشته نیز نشان می‌دهد که انقلاب‌های عربی و به‌ویژه بحران سوریه نقطه عطفی در سیاست‌خارجی اردوغان بوده ‌است.

او که از مارس سال ۲۰۰۳ تاکنون قدرتمندترین فرد ترکیه بوده ‌است، در دهه اول حکومتش یک سیاست‌ خارجی توسعه‌محور را در دستور کار اصلی خود قرار داده ‌بود.

سیاست‌ خارجی اردوغان در دهه نخست قرن بیست ‌و ‌یکم یک دستور کار مشخص داشت: «تنش صفر» با همسایگان. شارح اصلی این سیاست، احمد داود اوغلو بود که «تنش صفر» با همسایگان را ذیل دکترینی با نام «عمق استراتژیک» ارائه کرد. اگرچه داود اوغلو بعدها بر سر اختلافات داخلی از جمع یاران اردوغان خارج شد، اما ردپای او هنوز هم در سیاست خارجی ترکیه دیده می‌شود.

در چارچوب همین دکترین و با هدف رشد و توسعه اقتصادی بود که دولت آنکارا در دوران پیش از جنگ سوریه تلاش کرد تا روابط تجاری خود با کشورهای عربی واقع در غرب آسیا و شمال آفریقا و همینطور ایران را گسترش دهد. نقش فعالانه دولت اردوغان برای میانجی‌گری در بحران‌های به وجود آمده میان اسراییل و سوریه، گروه‌های فلسطینی فتح و حماس و حتی میانجی‌گری میان افغانستان و پاکستان در همین چارچوب قابل تحلیل است.

این سال‌ها را شاید بتوان طلایی‌ترین دوران روابط تهران-آنکارا در عصر اردوغان دانست. ترکیه در سال ۲۰۰۹ تلاش فراوانی برای دستیابی به نوعی توافق بر سر مساله هسته‌ای ایران از خود نشان داد. رای منفی ترکیه به قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران در همان سال، نمونه دیگری از تلاش‌های ترکیه برای کاهش تنش با همسایگان و گسترش روابط با ایران بود.

پس از وقوع انقلاب‌های عربی و به ویژه جنگ داخلی سوریه اما روابط روابط تهران و آنکارا نیز دچار تنش شد و به سردی گرایید. بی‌تردید خیزش‌های جهان عرب یک زلزله شدید ژئوپولیتیک برای سیاست ‌خارجی ترکیه محسوب می‌شود که این کشور را برای سال‌ها از ریل توسعه اقتصادی خارج کرد.

ترکیه بر اساس دکترین معروف «عمق استراتژیک» داود اوغلو، وارد بحران‌های خاورمیانه شد. این دکترین دو پایه مشخص داشت؛ اول گسترش نفوذ ترکیه در قلمروهای سابق امپراتوری عثمانی یا همان نوعثمان‌گرایی و دوم گسترش پان اسلامیسم به عنوان تنها وجه مشترک ترکیه با کشورهای مسلمان سنی‌ منطقه.

اگرچه داود اوغلو در دکترین خود نفوذ در مناطق پیرامونی را از طریق «قدرت نرم» توصیه کرده‌ بود، اما تجربه سوریه به آنکارا نشان داد که در خاورمیانه، بدون قدرت سخت نمی‌توان نفوذ حوزه پیرامونی را گسترش داد.

همین اشتباه استراتژیک بود که ترکیه را از مدار توسعه اقتصادی خارج و رویای «تنش صفر» با همسایگان را به کابوس اردوغان تبدیل کرد.

ناظران درباره چشم‌انداز سیاست‌ خارجی ترکیه در صورت پیروزی اردوغان در انتخابات به چند نکته اشاره می‌کنند.

نخست آنکه او با بهره‌گیری از تجربه دو دهه حکمرانی خود بر ترکیه محتاط‌تر از هر زمان دیگری شده ‌است. به باور این دسته از تحلیلگران، بحران‌های بزرگ اقتصادی ترکیه مانند تورم شدید، فرا رسیدن زمان سررسید بدهی‌های خارجی این کشور و نیاز مناطق آسیب‌دیده از زلزله اخیر به ۱۲۰میلیارد دلار برای بازسازی، اردوغان را محتاط‌تر از هر زمان دیگری کرده ‌است. بنابر این تمرکز اصلی او در صورت پیروزی احتمالی، بازگرداندن ترکیه به ریل توسعه اقتصادی خواهد بود.

دوم به باور کارشناسان، ترکیه در صورت پیروزی مجدد اردوغان به سمت احیای توافقنامه امنیتی سال ۱۹۹۸ آدنا با سوریه و عادی‌سازی روابط با دمشق حرکت خواهد کرد، موضوعی که خواست ایران نیز هست.

سوم آنکه سابقه همکاری اردوغان با ایران برای دور زدن تحریم‌ها، یکی دیگر از مواردی است که به اعتقاد ناظران می‌تواند به نفع منافع ملی ایران باشد.

چهارم آنکه اردوغان در دوره ریاست‌جمهوری خود نشان داده که سیاستمداری عملگراست و متناسب با مصلحت تصمیم می‌گیرد، به همین دلیل می‌تواند موضعی مستقل‌تر و جسورانه‌تر از رقیبش در برابر غرب اتخاذ کند و به همین دلیل بقای او از این زاویه می‌تواند به نفع ایران باشد. اردوغان در مقایسه با رقیبش، از قدرت و نفوذ بیشتری در حوزه سیاست خارجی برخوردار است.

با این حال، تحلیلگران می‌گویند که پیروزی مجدد اردوغان، الهام علی‌الف، رییس‌جمهور آذربایجان را جسورتر از گذشته خواهد کرد و این موضوع می‌تواند به افزایش تنش‌ها میان تهران-باکو منجر شود، مسئله‌ای که تهدیدی غیرقابل قبول برای ایران خواهد بود.

نشانه‌شناسی سیاست خارجی کمال قلیچدار اوغلو، نامزد اپوزیسیون اما دشوارتر است، زیرا مانند اردوغان کارنامه‌ای از او در دست نیست.

قلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوری خلق ترکیه است که حزبی سوسیالیست، ملی‌گرا و لاییک محسوب می‌شود.

نگرانی اصلی از به قدرت رسیدن او این است که قلیچدار اوغلو، برخلاف اردوغان که سیاست ادغام در اتحادیه اروپا و روندهای امنیتی ترانس-آتلانتیک را معکوس کرده و روی مناطق پیرامونی تمرکز کرده‌ بود، به این سیاست‌ها که در دهه ۹۰ میلادی و دهه اول قرن بیست و یکم از سوی آنکارا دنبال می‌شد، بازگردد، موضوعی که در راستای منافع دولت تهران نخواهد بود.

بسیاری اما با استناد به تاکید موکد و مکرر قلیچدار اوغلو بر اصل و نسب ایرانی خود و همچنین «بزرگترین طرح زندگی‌اش» برای احیای جاده ابریشم و عبور آن از ایران، چنین استنتاج می‌کنند که روی کار آمدن او می‌تواند فرصتی بزرگ برای تهران باشد.

منتقدان اما پاسخ این خوشبینی را این‌گونه می‌دهد که تحلیل قلیچدار اوغلو این است که ایران به انتخاب اردوغان گرایش دارد و رهبر حزب جمهوری‌ خلق با اتخاذ این مواضع درصدد است تا درباره انتخاب احتمالی‌اش به نوعی به ایران اطمینان خاطر دهد اما در نهایت تحت تاثیر سیاست‎های غرب‌گرایان قرار خواهد گرفت.

منتقدان همچنین بر این موضوع تاکید دارند که قلیچدار اوغلو برخلاف اردوغان هیچ‌گونه تجربه، نفوذ و اقتداری در حوزه سیاست‌خارجی ندارد و به همین دلیل می‌تواند به آسانی متاثر از سایر متحدان داخلی و همینطور دولت‌های خارجی بگیرد.

منتقدان از این نیز بیم دارند که دولت ائتلافی آینده قلیچدار اوغلو، موضوع سیاست ‌خارجی را به محلی برای چانه‌زنی‌ها و رقابت‌های داخلی تبدیل کند و سیاست‌ خارجی آنکارا با عدم انسجام، تشتت و سردرگمی مواجه شود و پرونده‌های سیاست‎ خارجی ترکیه را در میان احزاب مختلف تکه تکه کند.

آنها چنین استدلال می‌کنند که رهبران دیگر احزاب متحد قلیچدار اوغلو، مانند احمد داود اوغلو، رهبر حزب آینده و خانم مرال آکشنر، رهبر ملی‌گرای حزب «خوب» هر کدام دیدگاه‌های خود را درباره سیاست خارجی دارند و در این حوزه از قلیچدار اوغلو سهم‌خواهی خواهند کرد.

داود اوغلو علاوه بر پیگیری سیاست‌های توسعه طلبانه، سیاستمداری غرب‌گرا نیز محسوب می‌شود. آکشنرِ ناسیونالیست نیز تمایلات قوم‌گرایانه دارد، موضوعی که می‌تواند به تنش‌های قومیتی میان تهران-آنکارا دامن بزند.

در جمع‎بندی نهایی باید به دو نکته اشاره کرد. اول آنکه، روابط ایران و ترکیه پس از قرون متمادی به سطحی از بلوغ رسیده‌ است که دو طرف بتوانند تنش‌های احتمالی را مدیریت کنند و تحولات داخلی نتواند تاثیر چندانی بر روابط‌شان بگذارد. ایران و ترکیه از سال ۱۶۳۹ میلادی و پس از عهدنامه قصرشیرین یا ذهاب اگرچه هیچگاه متحد استراتژیک یکدیگر نبوده‌اند، اما با یکدیگر وارد جنگ نیز نشده‌اند. تنش‌های اخیر ژئوپولیتیک طرفین نیز نشان داد که تهران و آنکارا اگرچه نتوانستند به راه حلی برای درگیری‎‌هایشان برسند، اما موفق شدند آن را مدیریت کنند.

دوم آنکه، اگر اولویت آنکارا -فارغ از آنکه چه کسی پیروز انتخابات شود- توسعه و رشد اقتصادی باشد، روابط طرفین بهبود خواهد یافت، زیرا ترکیه به شدت به توسعه روابط تجاری با ایران نیاز دارد و در این راه تحریم‌ها را نیز مانعی بزرگ می‌داند. اما اگر نامزد پیروز، به دنبال توسعه‌طلبی نظامی و امنیتی باشد، بهبود روابط تهران-آنکارا با مانع مواجه خواهد شد.

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha